به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، تعدادشان کم نیست و به ادعای برخی یکدرصد از جامعه را تشکیل میدهند و نمادشان عصای سفیدی است که در دستانشان خودنمایی میکند. هر یک از ما در خیابان با این شهروندان دارای معلولیت کمبینایی و نابینایی مواجه شدهایم.
این روزها به بهانه روز ایمنی عصای سفید؛ به بزرگترین مشکل آنان یعنی تردد در خیابان و حضور در جامعه نگاهی میاندازیم. روزی که حدود یک قرن از نامگذاریاش میگذرد، اما شهروندان نابینا همچنان با مشکلات بسیاری هنگام حضور در اجتماع روبهرو هستند. شاید برایشان قانونی هم تدوین شده باشد، اما با تبلیغ نادرست شاهد عدماجرای قانون هستیم. قانون عصای سفید میگوید که زمانی که فرد نابینا برای عبور از عرض خیابان عصای خود را به حالت افقی بالا میآورد، این عصا در حکم چراغ قرمز و دستور توقف پلیس برای رانندگان است.
توقفنکردن وسایل نقلیه در چنین حالتی از سوی راننده مشمول جریمه میشود، اما شاید کمتر راننده یا شهروندی از این قانون اطلاع داشته باشد. این افراد باید بدون تبعیض در جامعه حضور داشته باشند، اما بزرگترین دغدغه آنها یعنی معابر شهری مانعی بزرگ برای تحقق اهدافشان است. همایون شاهمرادی و ابوذر سمیعی دو شهروند نابینایی هستند که این روزها از مخاطرات حضور در خیابانهای پایتخت میگویند.
خطوط زردی که گمراهکننده است
یکی از مهمترین المانهای شهری برای نابینایان موزاییکهای زردی است که در معابر با آن مواجه میشویم، اما همین المان مهم هم حالا به یکی از دغدغههای نابینایان تبدیل شده است.همایون شاهمرادی، یکی از شهروندان نابینا با اشاره به وضعیت تردد نابینایان در خیابانهای تهران بیان میکند: «گرچه بیش از گذشته به پیادهروها توجه میشود، ولی آنچه نمود بیرونی دارد، کفپوشهای مخصوص تردد نابینایان است که به رنگ زرد مشخص شده است. این المان طبق استاندارد خاصی باید ایجاد شود تا هنگام مناسبسازی آن را در معابر اجرا کنند که این استانداردها در موزاییکهای موجود در تهران پیاده نشده است.»
او به برخی مشکلات این خطوط اشاره میکند: «خیلی از این خطوط قابل تشخیص نیست و صرفا با رنگ جدا شده که فرد بینا میتواند این خط را از میان سنگفرشها تشخیص دهد. اگر هم به گونهای اجرا شود که برای فرد نابینا قابل تشخیص باشد، ولی گاهی گمراهکننده است.»
شاهمرادی درباره خطوط مخصوص نابینایان توضیح میدهد: «دو شکل کلی برای این خطوط وجود دارد؛ یکی خط موازی است و دیگری شکل سکه ای دارد. وقتی در خطوط موازی حرکت میکنم یعنی مسیر ادامه دارد، ولی موزاییکهای سکهای به این معناست که مسیر به جوی آب یا خیابان ختم میشود و نشاندهنده تمامشدن مسیر است.
ولی وقتی در خطوط موازی حرکت میکنم گاهی مستقیم به جوی ختم میشود و اگر مراقب نباشیم همین موزاییکها که بنا بوده ما را به مسیر درست هدایت کند، راهی جوب آب میکند. گاهی این خطوط از پایین تنه درخت عبور داده میشود و هنگام تردد شاخ و برگهای درختان به ما آسیب میزند. گاهی از کنار پایه بیلبورد عبور میکند و اگر به این خط اعتماد کنیم، درست است که پایمان به جایی نمیخورد، ولی به بیلبورد یا شاخ و برگ برخورد میکنیم.»
موانعی که سد راه نابینایان است
این شهروند نابینا میافزاید: «یکسری موانع در پیادهروها برای اینکه موتورسیکلت نتواند عبور کند، ایجاد شده که به شکل دستک یا بلوکهای سیمانی است که در زمین کار گذاشته میشود. با اینکه برای جلوگیری از تردد موتور طراحی شده، اما موتورسواران راحت میتوانند از میان آن عبور کنند و صرفا کار من و دوستانم را سخت کرده است.»
او معتقد است که «مناسبسازی مستلزم این است که شهرداری از موانع استاندارد استفاده کند و اینکه فرهنگسازی باید صورت بگیرد که حتی در پیادهرو مانعی نباشد و موتورسواران به آن وارد نشوند. »شاهمرادی معتقد است که موانع بسیاری در خیابان وجود دارد که سد راه نابینایان است و گاهی به مخاطرات ناگواری ختم میشود. موانعی که شاید برای سایر افراد اهمیت نداشته باشد، اما نابینایان را با مشکل جدی روبهرو میکند. او به یکی از خاطرات خود اشاره میکند: «انجمن نابینایان تیم کوهنوردی دارد و بنا داشتیم به دماوند صعود کنیم.
یک ماه مانده بود به صعود، از دانشگاه بازمیگشتیم که بدون هیچ اطلاعی پیادهرو نصف میشود. به حساب اینکه روز گذشته مسیر درست بوده، دوست بنده از آنجا عبور کرد که یکباره با پیادهرو در دست تعمیر برخورد میکند و تعادلش به هم میخورد و پایش میشکند. او پس از یکسال تلاش برای صعود به دماوند نتوانست به برنامه برسد و به خاطر کمکاری خیلی راحت برنامه را از دست داد. باز هم شانس آورده بود که با ماشینها برخورد نکرد.»
کفپوش نابینایان صرفا تزیینی برای معابر نباشد
این شهروند نابینا مشکلات نابینایان برای تردد در سطح شهر را بسیار زیاد عنوان میکند: «این روحیه در شهرداری دیده میشود که میخواهد کاری کند، ولی کاش هزینههای صورتگرفته بهصورت اصولی باشد و توسط افراد کاربلد انجام شود، نه اینکه به پیمانکارانی داده شود که کفپوش نابینایان را صرفا تزیین پیادهرو میبینند.»
شاهمرادی ادامه میدهد: «بهعنوان شهروند از مردم سوال پرسیدم که آیا میدانید خط زرد پیادهرو برای چیست؟ عده زیادی آگاهی نداشتند و پاسخ میدادند که برای موتورسیکلتسواران در زمان برف طراحی شده و… . پیمانکاران هم از میان همین مردم هستند که استانداردها را مطالعه نکردهاند و خود را ملزم به اموری نمیدانند.»
این شهروند نابینا درباره نداشتن ایمنی هنگام تردد در شهر میگوید: «واقعا ایمنی وجود ندارد، اما من ناچار هستم که در شهر تردد کنم و نمیتوانیم همیشه با همراه به خیابان برویم. همیشه گفتهام که هیچ تضمینی نیست از خانه خارج شوید و سالم بازگردید. برای فرد نابینا این مشکل مضاعف است.
جامعه روی ناتوانی نابینایان اثر میگذارد؛ ما هم شهروند معمولی هستیم
اما تجربیات نابینایان بسیار شبیه هم است. موانعی که از طلوع آفتاب تا پایان شب با آن دستوپنجه نرم میکنند و برای رفع این چالشها مطالبات اساسی از شهرداری تهران دارند. ابوذر سمیعی، یکی از شهروندان نابینا درباره تجربهاش از نحوه تردد در شهر میگوید: «معلولیت امری اجتماعی است و جامعه روی توانمندشدن و ناتوانی فرد اثر میگذارد و نقصان جسمی تعیینکننده نیست.»
او به موانع نابینایان اشاره میکند: «بزرگترین موانع، مباحث فرهنگی-اجتماعی و سپس موانع فیزیکی است. معلولان و نابینایان دستکم گرفته میشوند و نگاههای کلیشه وجود دارد. به هر صورت نابینایان را از جامعه جدا میکنند و گاهی توانمندیهایشان را نادیده میگیرند و بهعنوانش شهروند معمول پذیرفته نمیشوند. در زمینه اشتغال و ازدواج هم با مشکل مواجه میشویم.»
سمیعی به موانع فیزیکی سر راه نابینایان اشاره میکند: «صبح که بیدار میشوم و از خانه بیرون میآیم ممکن است آسانسور منزل من مناسبسازی نباشد و دکمه بریل نداشته باشد. از آنجا که بیرون میآیم پیادهروهای نامناسبی وجود دارد. خط ویژه برای نابینایان در همه معابر نیست و مکانهایی هم که وجود دارد ممکن است موتور گذاشته باشند، ماشین پارک شده باشد، دستفروش بساط کرده باشد یا مغازهدار رگال گذاشته باشد. به این ترتیب با اطمینان در این خطوط تردد نمیکنم.»
او ادامه میدهد: «کسی نمیداند این خط زرد معابر برای چیست. گاهی تصور میکنند مسیر دوچرخه است. برخی فکر میکنند برای موتور است. گاهی این خطوط به دیوار ختم میشود و گاهی به سمت جوی هدایت میشود. سرچهارراهها و خیابانها چراغ راهنمای گویا نداریم. چند نقطه در تهران گذاشتهاند که آن هم درست کار نمیکند و با کمک دیگران از خیابان رد میشویم.»
این شهروند نابینا ادامه میدهد: «قانون عصای سفید داریم که اگر کسی با عصای سفید باشد و عصایش را به صورت افقی نگه دارد، ماشینها باید بایستند، اما رانندگان نمیدانند چنین قانونی وجود دارد و اگر بایستند هم از روی ناآگاهی و بهخاطر رحم و مروت است، نه به دلیل وجود قانون.»سمیعی از برخی رفتارهای بعضی از مردم در خیابان گلایه میکند: «گاهی مردم راهنمایی نادرست میکنند یا رفتار درستی ندارند.»
از مردم چه میخواهیم؟
او ادامه میدهد: «عموم مردم ما را بهعنوان بقیه شهروندان باید ببینند و به حریم شخصی ما احترام بگذارند. ما به عنوان نابینا حتما نیاز به کمک داریم، ولی کجا؟ حتما پیش از کمک از ما بپرسند نیاز داریم یا نه و سپس کمک کنند. خیلی افراد فکر میکنند که اگر کمک میکنند نیازی به اجازهگرفتن ندارند و لطف میکنند. مردم باید حتما برای لمسکردن اجازه بگیرند و دست نابینایان را نگیرند و نکشند.»
این شهروند نابینا از نحوه برخورد شهروندان گلایه میکند: «احترام به حریم شخصی اهمیت دارد و افرادی که کمک میکنند نباید به خودشان اجازه دهند انواع و اقسام سوالات خصوصی را بپرسند. این رفتار نشاندهنده این است که ما را به عنوان شهروندان معقول نمیشناسند و به خودشان اجازه میدهند مانند کودک با ما رفتار شود و خیلی وقتها به حریم ما تجاوز میکنند. گاهی میخواهم خرید کنم متوجه میشوم به من نگاه میکنند و مرا تحت نظر دارند که بسیار آزاردهنده است.»
حوادث شهری که مخصوص نابینایان است
او به برخی اتفاقات ناگوار هنگام تردد در خیابان اشاره میکند: «برای من چند اتفاق خطرناک رخ داده است. سال گذشته پلهبرقی بیآرتی دروازهدولت در دست تعمیر بود و چالهای وجود داشت که من پایم در آن فرو رفت و در پلهبرقی سقوط کردم. وحشت آن اتفاق برای من بسیار زیاد بود.»
سمیعی ادامه میدهد: «چند سال گذشته هم در مترو حادثه برای نابینایان رخ داد. خانمی در داخل ریل قطار سقوط کرد و درگذشت و چند نفر دیگر هم دچار حادثه شدند و در مترو سقوط کردند.»
او معتقد است: «داربست یکی از مواردی است که مشکل برای ما ایجاد کرده است. باید داربستها ایمن باشد. افرادی که ساختمانسازی میکنند از شهرداری میترسند و ایمنی را رعایت میکنند، ولی داربستهایی که مناسبتی زده میشود بارها سرمان به آنها خورده و اتفاق خطرناکی رخ داده که شهروندان به آن اهمیتی نمیدهند.»
این شهروند نابینا میافزاید: «این مسائل قابل پیشگیری است. شهرداری حفاظها و دستکهایی در پیادهروها میگذارد که موتورسوار به معابر ورود پیدا نکند، اما نابینایان به این گاردها و میلهها برخورد میکنند و برای ما اذیتکننده است. با کارهای فرهنگی میتوان از ورود موتورسیکلت جلوگیری کرد. یک کلیپ راجع به قانون عصای سفید ندیدم و توجهی به آن نمیشود.»
نابینایان ترس از حضور در خیابان دارند
سمیعی از حضور کمرنگ نابینایان در جامعه پرده برداشت: «یک درصد جامعه را نابینایان و کمبینایان تشکیل میدهند، ولی چند درصد این افراد را در سطح خیابان میبینید؟ تعداد کسانی که حاضر میشوند در جامعه بیایند انگشتشمار است که خطرات بسیاری را به جان میخرند.»
او میافزاید: « مدیریت بحران برای افراد دارای معلولیت تعریف نشده است و خیلی از جاهایی که بهعنوان سوله بحران شناخته میشود، مناسبسازی نشده است. وسایل مناسب افراد معلولان وجود ندارد و هیچ آموزشی هنگام کمک به افراد دارای معلولیت داده نشده است.»
زاکانی: استفاده از نظرات نابینایان در قالب هیأت اندیشهورز
علیرضا زاکانی، شهردار تهران با اشاره به روز ایمنی عصای سفید در گفتوگو با «شهروند» بیان میکند: «مناسبسازی شهر را بهعنوان اولویت در دستور کار قرار دادیم که عملا برای احداثها وافتتاحیهها مورد توجه است.»
شهردار تهران ادامه میدهد: «چند هفته پیش پارک ایرانیان احداث شد و صددرصد 16هکتار را مناسبسازی کردیم. وقتی مناسبسازی مطرح است، بخش عمده آن به نابینایان اختصاص پیدا میکند.»
او میافزاید: «قبول مسئولیت در قبال سروران نابینا داریم. بخشهای دیگر شهر را که ساختمانهای مرتبط به شهرداری است و مجموعه پیادهروها را هم دستهبندی کردیم و در دستورکار گذاشتیم تا مناسبسازی شود و با افزایش بالای ظرفیت این کارها را انجام میدهیم.»
زاکانی درباره برخی گلایهها نسبت به نحوه مناسبسازیها بیان میکند: «گروه و مجموعهای بهعنوان هیأت اندیشهورز را که ناظر به مناسبسازی است، دنبال میکنیم که دوستان عزیز نابینا هم جزو این هیأت هستند و امکانی ایجاد میکنیم که از نظرات همه استفاده شود.»
نظر شما